دارم سعی میکنم (ترک سکوت رو )
ولی نمیشه ....!!!!!!
انگار که همه چیز بهم میگه : فقط از دست دادن اونی که دوسش داشتی اما قدرشو ندونستی میتونه قابل نوشتن باشه
وبعد .....
هیچ جمله ای رو در وصفش نمیتونم بگم !!!!!؟؟؟؟؟
گویا دوباره کلمات این دنیا برایم حقیر شده اند . همانطور که این دنیا و آدماش دیگه واسه بابام کوچیک شده بود .
و به یاد این شعر می افتم :
وجود خسته ام دیگر در این دنیا نمیگنجد
که در ظرف حصیری وسعت دریا نمیگنجد
دستانم را بسویت دراز کردم تا همسفر من باشی در این راه دراز...
سلام دوست عزیز
انگاری مثل من دلت گرفته ست
راستی وب جالبی داری
خوشحال می شم که به من سر بزنی
سلام!
سکوت ترک کردنی نیست!
سکوت فراموش شدنی نیست!
سکوت کنار گذاشتنی نیست !
سکوت خواندنی نیست !
سکوت گفتنی نیست !
سکوت نوشتنی نیست!
چون:
سکوت بخشی از انسان است!همزاد و همراهش!
موفق باشی
صدر
سلام
وجود خسته ام دیگر در این دنیا نمیگنجد
که در ظرف حصیری وسعت دریا نمیگنجد
...............................شعر زیبایی بود.....
آدم اینقدر باید بزرگ باشه که همه براش حقیر باشن حقارت بدون غرور .
سلام
ساحل جوون عزیزم زودتر از اینا می خواستم بهت سر بزنم
ولی نشد باید ببخشی
اول فوت پدرتو تسلیت می گم
بعدم مرسی که بهم سر میزنی...