رسیدن

همیشه آرزوی رسیدن توی همه لحظه هات جاریه ...توی چشمات شوقش موج میزنه ....واسش خودتو  به آبو آتیش میزنیی....و....اما همینکه میرسی دیگه هیچ حسی نداری ...احساس میکنی که نه! انگاری اشتباه اومدی ..انگاری که هیچوقت نمی خواستی برسی  ...
نمی دونم ...شاید فقط این من باشم که این حسو دارم ...
تمام اعتقاد من همان نرسیدن است ...
راست میگفت که : نرسیدن به معشوق هدیه مقدسی است که خداوند به هر کسی نمیده ...نرسیدنه  که از مس وجود آدم طلا واکسیر میسازه....

یاهو

تنها منم که در این زمستان لنگر نشین هی بهار بهار برای باغ بابونه آرزو میکنم ....

 

این وبلاگ به سفارش یه دوست

به آمید بهتر شدنم

به یاد کسی که مرا به یاد او انداخت

به کسی که در بارانیترین روز خدا دستم را گرفت .

به ...؟؟؟ به ...؟

به هدفی که برایم هنوزکاملا  روشن نیست

..

.

.

از امروز منتشر میشود  .

حتما بخرید و بخوانید که پشیمان میشوید .