توی کوچه های محله ما ‘گاهی مرد نابینائی رو میبینم که وقتی یکی از کنارش رد میشه و رد شدن یکی رو کنارش حس میکنه چشماش رو محکم تر میبنده .
این کارش منو به یاد یک جمله از یک فیلسوف می اندازه که میگه :
"من چشمهایم همیشه نیمه باز است چرا که میدانم دیدن هیچ چیز و هیچ کس در این دنیا به باز کردن تمام چشم نمی ارزد ."
راستی این چندمین جمعه است ؟؟؟؟
سلام.
هیچی مثل اینجور داستانها من رو سر حال نمیاره.
شاید اون مرد نابینا میتونه وجود اطرافیانش رو ببینه و از بدی اونا میخواد با فشردن چشماش به هم کمتر بدیها رو ببینه !!!