آلزایمر

من باید عوض بشم ...تا میام به همه چی عادت کنم یه سری چیزا میزنن  همه ی رشته ها رو پنبه .......نه نه ببخشید اونی که میخواستم بنویسم این نبود .

میگم شما در موردمن چی فکر میکنین؟چه جور آدمی هستم کدوم کارم درسته کدوم غلط ؟ دلم میخواد غیر از تو که مدام ازم تعریف میکنی و کارای بدم هم برات جالبه یکی پیدا بشه و حتی شده به زور منو ببره اون راهی که باید توش باشم .

ااااااااااااااه ...........

آها یادم اومد اومدم بگم : فوق العاده است جانی ! آدم عشقی رو که داره با خودش میبره ....به امید دیدار .

نه اینم نبود ....پس چی بود؟

مثل اینکه دیگه پیر شدیم و رفت . خوب شد نمردیم  آلزایمر هم گرفتیم . فکر کنم همش به خاطر این شهرام ناظری باشه که مدتها بود نرفته بودم سراغش و اون گوشه درایو لم داده بود و داشت زندگیشو میکرد ...

سلسله ی موی دوست خدا خدایا ؛ حلقه دام بلاست عزیز عزیز؛هر که در این حلقه نیست دلم هوا؛ فارغ از این ماجراست ای عزیز....آآآآآه دلبر بی وفا تو که نبودی ؛ پر جور و جفا تو که نبودی... من از دست تو ای حبیبم، که دارم گله بسیار ؛تو را جور و مرا حوصله بسیار ...

این وقت شب باید خواب باشم . فردا هم روز خداست . شب به خیر .....

نظرات 2 + ارسال نظر
سینا چهارشنبه 13 دی‌ماه سال 1385 ساعت 01:49 ق.ظ http://www.irhc.blogsky.com

درود بر شما
دوست عزیز نمی دانم تا چه حد مطلع هستید ولی باید بگویم که قرار است که یک سد به نام سیوند در استان فارس آبگیری بشود که آثار تاریخی فراوانی را در تنگه بلاغی به زیر آب خواهد برد و همینطور رطوبت آن برای آرامگاه کوروش بزرگ خطرناک است برای اطلاعت بیشتر به وبلاگ
www.irhc.blogsky.com
مراجه کنید
در ضمن وبلاگ خوبی دارید
به امید ایرانی آباد
بدرود

ساحل پنج‌شنبه 14 دی‌ماه سال 1385 ساعت 08:38 ق.ظ http://sahel-oftadeh.blogsky.com

سلام ساحل جان
من خیلی نمیشناسمت.
اما همینو بگم که خیلی خوبه که دلت میخواد بری به همون راهی که باید بریم.
کاش واقعا دستی از غیب می آمد و ...
جمکران دعاگو بودم. بین نامه ها یه چیز عجیب دیدم. بیا ببین. شاید مناسب حالت باشه.
التماس دعا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد