لاله

و باز هم دوباره حادثه هایی که نمکی بر زخمند

و همه ی زخمهای کهنه را تازه تر از قبل میکنند .

لاله ی عزیز! میدانی که درکت میکنم اما نمیدانم چرا خود نمیدانم .

 از خدا برایت صبر میخواهم چراکه میدانم درد را که میدهد صبر را پیشکش کرده است .

 اما هنوز هم در کارهایش مانده ام .

 تا چه پیش آید ...

نظرات 4 + ارسال نظر
صنم شنبه 2 دی‌ماه سال 1385 ساعت 08:46 ق.ظ http://freelife.blogsky.com

سلام ساحل جوون
خوش به خال اونایی که صبورن البته من خودم صبوریم بد نیست.....
راستی خواب منو دیدی !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
جالبه......!!!!!
البته ایشالله که خیره........!!!
شایدم خوابه حسامو دیدی....؟؟؟؟؟؟

متفاوت یکشنبه 3 دی‌ماه سال 1385 ساعت 11:53 ق.ظ http://freelife.blogsky.com

مظلب قبلیت رو خونده بودم ولی نمی دونستم چه کامنتی باید بزارم. اینم یه کم برام مبهمه. خودت میدونی که یه کم فشار زیاد شده. دارم فکر میکنم. منتظر باش.

دوستی از دنیای مجازی یا واقعی سه‌شنبه 5 دی‌ماه سال 1385 ساعت 06:31 ب.ظ

هیچ وقت فکر نمی کردم موضوع آپ وبلاگ بشم .حقیقتا ادم ترسویی نیستم یا به قو ل حسام زرنگ هم نیستم. حالا اگر ای پی منو مو ضوع آپ بعدی نمیکنی خون خودتم کثیف میگم من کیم
هیچ اگر سایه پذیرد من همان سایه هیچم

ساحل یکشنبه 10 دی‌ماه سال 1385 ساعت 12:49 ق.ظ http://sahel-oftadeh.blogsky.com

سلام ساحل جون
عیدت مبارک
به منم یه سر بزن
آخه حالا دیگه لیلای من عوض شده.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد