فراموشی

 

از خدا میخوام

صبر و

از یاد بردن همه خاطرات با تو بودن

 

توی گوشمه هنوزم این صدا :
با تو هستم ای مسافر !
ای که دلتنگی و غربت
منو از یاد تو برده
.
.
.

هر کجا باشی و باشم
.
.
با همه گذشتن از تو
میشوم از دست تو دلگیر
.
.
..
...
یعنی چی میشه بالاخره ؟؟؟؟؟؟؟
فال گرفتم این اومد :
قابل تغییر نبود آنچه تعیین کرده اند .

شوق مرگ

هر چی شوق مرگ درونم بیشتر میشه ...شادیهام هم بیشتر و عمیقتر