طوطو

یه شعر هست بچه خواهرم توی مهد یاد گرفته

نوشتنش خالی از لطف نیست

که توی این شرایط بازگوکننده ی حالمه

"نشسته بودم تو خونه

دیدم یه مرغی میخونه

یواش یواش با نوک پا

رفتم جلو

گفتم بیا بیا بیا

اون پریدو

من دویدم

یهو دیدم

بالای سرم سنگی اومد خورد به سرش

اوقون اوقون کرد

رفت تو حیا ط پای چراغ پشتشو به من کرد

گربه دیدش پسندیدش برداشتو بردش

تو پله های پشت بوم زدش زمین نشست و خوردش

من از فراق او طو طو گریه کنم اوهون اوهون اوهون  "

 

امروز مامانت حسابی حالمو گرفت

آره مقصر منم

من دیگه شورشو دراورده بودم

از امروزتا یک مدت دیگه نمیخوام ببینمت

 

 

کمک

دعا کنید برام...

باور کنید تحمل هیچی رو ندارم .

میگن خدا درد رو میده تحملشم میده .

و باز میگن هر چی میشه حکمتی داره .

نمی دونم چرا خدا به ما آدما قدرت درک حکمتهاش رو نداد .

اونوقت شاید ...شاید این قدر شکایت نمیکردیم .

خدایا خودت کمک کن .

نامه ی بچه ای به خدا .

 

  you DonT have To Worry AboUt Me . I Always LooK Both Ways

Dean

 

لازم نیست که نگران من باشی . من همیشه دو طرف خیابون رو نگاه میکنم . دین

 

دوستی یه روز نوشت وقتی مینویسه که بزرگ بشه

یه روش خوبه واسه جلوگیری از چرت و پرت نوشتن

بهتون پیشنهاد میکنم امتحان کنین . جواب میده